از جنگ بر می گردی، هیچ کس اما به استقبالت نمی آید. هیچ کس نمیداند که به جنگ رفته بودی. با شکوه ترین جنگها اما همین است. جنگی غریبانه، جنگی تنها، جنگی بی سپاه و بی سلاح.
از جنگ بر می گردی، خدا می داند که به جنگ رفته بودی. خاک روی پیراهنت را می تکاند و نشان لیاقتی به تو می دهد. نشان لیاقتش اما مدالی نیست که بر گردنت بیاویزی. نشان لیاقت خدا تنها چند خط ساده است. خطهای سادهای که بر پیشانیات اضافه می شود. و روزی می رسد که پیشانیات پر از دست خط خدا می شود.
آیینهها می گویند آن کس زیباتر است که خطی بر چهره ندارد. آیینهها اما دروغ می گویند. دست خط خدا بر هر صفحهای که بنشیند، زیبایش می کند.
***
جوانی بهایی است که در ازای دست خط خدا می دهیم. دست خط خدا اما بیش از اینها می ارزد، کیست که جوانیاش را به دست خط خدا نفروشد!
(عرفان نظر آهاری)
یاسین قاسمی